با كولهبارى از نفسهاى سپيد
صبح، با كولهبارى از نفسهاى سپيد، دميد. ستارهها، پنهان شدند و خورشيد، سوار بر سرير شعر، ظهور كرد.
باران، دامن گلهاى نوشكفته وجود را تكان داد و سبد سعادت را به دستشان هديه كرد.
ضريب نفسهاى صبح، با ضربان قلب عالم درآميخت و فرياد زد... .
طنين زلال حقيقت
تو آمدى.
تو آمدى، تا طنين حقيقت، از برجهاى سر به فلك كشيده تاريخ، به گوش برسد.
تو آمدى، تا «جاء الحق و زهق الباطل»، دوباره ترجمه شود.
تو آمدى، تا هيبت كاغذى سر سپردگان طاغوت، در جهنمى از آتش، خاكستر شود.
گروه مطالعات اجتماعي متوسطه اول- فشافويه...
ما را در سایت گروه مطالعات اجتماعي متوسطه اول- فشافويه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : emotaleat-fasha0 بازدید : 196 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 15:43